به گزارش تحریریه، تارنمای روسی «Moskovsky Komsomolets» نوشت، فلسفه سیاست خارجی ترامپ بر دو اصل محوری بنا شده است: آمادگی برای مذاکره با رقیبی قدرتمند و اِعمال فشار شدید بر رقیبی ضعیف.
تا همین اواخر، این رویکرد کاملاً در راستای منافع روسیه بود؛ چرا که رهبر آمریکا، ولادیمیر پوتین را رقیبی حقیقتاً قدرتمند میدانست و از هرگونه اقدام تحریکآمیز علیه روسیه دوری میکرد. اما نشانههایی وجود دارد که این وضعیت در حال تغییر است.
اگر این نشانهها ادامه یابند، خطر تشدید غیرقابل کنترل تنشها در روابط میان دو قدرت اصلی هستهای جهان، به طرز چشمگیری افزایش خواهد یافت.
اصل ناپایداری در موضعگیری ترامپ
یگانه اصل پایدار در شخصیت ترامپ، ناپایداری او در موضعگیریهاست؛ رئیسجمهور آمریکا امروز یک حرف میزند، فردا حرفی دیگر، و پسفردا چیز دیگری. با این حال، نباید از رصد دقیق تحولات در لحن و لفاظی او غافل شد؛ بهخصوص زمانی که این تغییرات، ماهیتی کاملاً جدی و اساسی پیدا میکنند، و تحولات اخیر یک نمونه بارز از این دگرگونی است.
تا همین چندی پیش، ترامپ پیوسته تکرار میکرد که زلنسکی «هیچ برگ برندهای» در دست ندارد. اما در واقعیت کنونی، از دیدگاه ترامپ، این روسیه است که دیگر برگ برندهای برای بازی ندارد. رهبر آمریکا هر روز تکرار میکند: اقتصاد روسیه در آستانه فروپاشی قرار دارد و موفقیتهای نظامی مسکو بسیار مشکوک است؛ زیرا یک قدرت واقعاً بزرگ باید کار کییف را ظرف یک هفته تمام میکرد.
اگر این موضع صرفاً ترفندی برای اِعمال فشار و انعطافپذیر ساختن کرملین باشد، نباید نگرانی خاصی ایجاد کند؛ چرا که پوتین مدتهاست به متنوعترین شیوههای فشار عادت کرده است.
باورپذیری یا تاکتیک؟ خطری در افکار ترامپ
اما نباید یک گزینه بسیار ناخوشایندتر را از نظر دور بداریم: اینکه ترامپ واقعاً به آنچه اکنون میگوید، باور قلبی پیدا کرده باشد. طی ماههای اخیر، اروپا و زلنسکی با تملق مداوم، پیوسته این روایت را به میزبان خود در کاخ سفید القا کردهاند که روسیه ضعیف شده و در نبرد با رژیم زلنسکی در حال شکست است. این احتمال وجود دارد که این تکرار مستمر، در مقطعی به یک تغییر ماهوی (از کمیت به کیفیت) در ذهن ترامپ انجامیده باشد. افزون بر این، ترامپ اکنون خود را فاتحی جسور میبیند که هیچ مانعی را در برابر خود نمیشناسد.
ورود «تاماهاک» و خطر عبور از خطوط قرمز
همانطور که مسکو بارها اعلام کرده، ارسال موشکهای « تاماهاک»، بهویژه در تعداد نه چندان زیادی که آمریکا قادر به تأمین آن است، نمیتواند تغییر بنیادینی در وضعیت میدان نبرد ایجاد کند. اما این «ببر کاغذی» (به تعبیر ترامپ برای روسیه)، کاملاً قادر است منطقه را از نظر سیاسی به ورطه آشوب و التهاب بکشاند.
مقامات روس، در حالی که حتی در همین لحظه نیز غرق در تمجید از ترامپ هستند و هیچ اقدام متقابل (مثبتی) از سوی آمریکا مشاهده نمیکنند، پیوسته بر یک «نکته جزئی» ثابت تأکید دارند: سازماندهی حمله با موشکهای تاماهاک به مناطق پشت جبهه روسیه، مستلزم دخالت مستقیم نظامیان آمریکایی در این فرآیند خواهد بود. و این، مهمترین «خط قرمز» از میان تمام خطوط قرمزی است که رئیسجمهور فدراسیون روسیه تعیین کرده است.
احتمالاً محاسبات ترامپ بر این اساس استوار است که روسیه ترجیح خواهد داد بر «تصویر راهبردی کلی» متمرکز شود و «تجاوز ناچیز» دشمن اصلی از «خطوط قرمز» را «نادیده بگیرد»، زیرا نمیخواهد روند تشدید ناگهانی تنش اوضاع را آغاز کند. اما آیا این محاسبه حتماً درست است؟ و آیا اصلاً «فاتح» کاخ سفید (ترامپ) هیچگونه «برنامهریزی» یا «محاسباتی» دارد؟ یا او صرفاً آنقدر به برتری خود باور پیدا کرده که بیپروا به پیش میتازد و صرفاً به نبوغ سیاسی و نیروی کاریزمای خود تکیه میکند؟
فروریزی سیستم مهارِ قدرت
دولت ترامپ، «تئاتری با یک بازیگر» است. سیستم کنترل و توازن (موازنه قوا) در قوه مجریه کنونی آمریکا بسیار بیشتر از دوران هر یک از رؤسای جمهور پیشین ایالات متحده، سرکوب و مخدوش شده است. عنصر اصلی سیستم بازدارندگی برای جلوگیری از تمایلات ماجراجویانه در زمان ترامپ، خود ترامپ و ترس او از جنگ هستهای بود.
ترامپ، با وجود تمام جذابیت سیاسی و کاریزمای انکارناپذیرش، یک فرد گستاخ، خودسر و قلدر است. با توجه به در مخاطره بودن امنیت جهانی، اکنون اگر نمایندهای از این نوع منش سیاسی ناگهان از کنترل خارج شود، به طور خودکار وضعیتی بسیار خطرناک یا فوقالعاده خطرناک ایجاد میکند.
ترامپ ۷۹ ساله از تجربه زندگی زیادی برخوردار است. اما همانطور که «نمیتوانیم حدس بزنیم سخنانمان چه تأثیری خواهند گذاشت»، نمیتوانیم دقیقاً حدس بزنیم که در این لحظه مشخص، در ذهن رئیسجمهور آمریکا چه میگذرد. همچنین چگونه میتوان صد در صد اطمینان داشت که ترامپ، تداوم رفتار مثبت مسکو را حمل بر ضعف آن تلقی نخواهدکرد؟ بنابراین، نمیتوانیم این احتمال را هم رد کنیم که سفر زلنسکی به واشنگتن با تصمیماتی به پایان برسد که کرملین آنها را کاملاً غیرقابل قبول بداند. برآیند شرایط هرچند سرنوشتساز نیست، اما دستکم به شدت نگرانکننده و هشداردهنده است.
پایان/
نظر شما